English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (9125 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
proceed at once to tehran U بی درنگ به تهران رهسپارشوید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
w.no of tehran U بخش 2 تهران
Tehran U شهر تهران
How far is it from Tehran to Karaj? U ازتهران تاکرج چقدر راه است ؟
the strangers in tehran U بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
the rose of tehran U زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
the inhabitants of tehran U سکنه تهران
the inhabitants of tehran U ساکنان یا اهالی تهران زیستوران تهران
residents of tehran U سکنه تهران اهالی تهران
on the skirts of tehran U د رحومه تهران
to live outside Tehran U در حومه تهران زندگی کردن
residents of tehran U ساکنین تهران
the road to tehran U راه یا جاده تهران
domiciled in tehran U مقیم تهران
domiciled in tehran U ساکن تهران
to live outside Tehran U بیرون از تهران زندگی کردن
to proceed U پیش آمدن
to proceed U رخ دادن
to proceed U انجام گرفتن [شدن]
proceed U حرکت به جلو
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
proceed U پیش رفتن
how shall we proceed U تکلیف چیست
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
how shall we proceed U چه باید کرد
proceed U ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
proceed U اقدام کردن
proceed U ناشی شدن از عایدات
proceed U اقدام کردن پرداختن به
proceed against someone علیه کسی دادخواهی کردن
proceed against someone <idiom> U از دست کسی عارض شدن
I know Tehran like the back of my hand . U تهران رامثل کف دستم می شناسم
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
I know Tehran like the palm of my hand. U تمام سوراخ سنبه های تهران رابلدم
Foreign residents in tehran. U خارجیان مقیم تهران
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
to proceed on leave U بمرخصی رفتن
proceed time U زمان انتقال پرسنل
proceed on leave U بمرخصی رفتن
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
to proceed against a person U از دست کسی دادخواهی کردن
to proceed against a person U اقدام بر علیه کسی زدن
proceed with deliberations U اقدام به مذاکره
In busy (crowded) streets of Tehran . U درخیابانهای شلوغ تهران
Tehran- paris and return ( vice –versa) . U تهران ـ پاریس وبالعکس
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
Lets pass on (proceed) to the main issue. U برویم سر مطلب اصلی
Recent search history Forum search
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com